.............
به اذن و مدد خالق یکتا
به اذن نبی الله
به اذن علی عالی اعلی
به اذن همه ی عشق ، خداوند حیا حضرت زهرا
به اذن حسن ، آقای کریمان دو دنیا
به اذن و مدد خون خدا صاحب دل ها
و با رخصت از مرد علمدار حرم حضرت سقا
و اقیانوس غم و درد و بلا زینب کبری
اگر غرق غم و ماتم و دردید
اگر مثل خزان خسته و زردید
اگر از در خورشید جدا مانده و سردید
اگر هر چه مفاتیح نوشته ست به لب زمزمه کردید
بدانید
دوای غمتان غیر غبار حرم کرب و بلا نیست نگردید
الا صلّ علی کرب و بلا میکده ی محترم دوست
قسم بر کرم دم به دم دوست
قسم بر علم و بیرق مشکی غم دوست
به افراشتگی ابدی علم دوست
قسم بر برکات قدم دوست
به چشمان تر و غرق نم دوست
به گیسوی پر از پیچ و خم دوست
که فرموده خداوند :
دل هر که پریشان حسین شد حرم اوست
قسم بر حرمی که به هوایش دل غمدیده اسیر است
به دربار کریمی که به پایش کرم و جود فقیر است
به آن گنبد و گلدسته که پیشش همه افلاک حقیر است
و از جاه و جلالش
سر کعبه به زیر است
به زهرا که به فرموده ی حق خیر کثیر است
به حیدر که شهنشاه غدیر است
نوشته به در عرش
حسین بن علی بن ابی طالب امیر است
امیری که همه معتکف خانه ی اویند
همه ریزه خور خوان کریمانه ی اویند
همه گریه کن درد غریبانه ی اویند
و سرمست ز یک جرعه ی پیمانه ی اویند
گدای در مردانه و شاهانه ی اویند
چو شمعی است که جانها همه پروانه ی اویند
حسین کیست که عالم همه دیوانه اویند؟
حسین کیست ؟ حسین بن علی دلبر دلخواه
حسین نور ، حسین شمس ، حسین ماه
حسین اشک ، حسین خون ، حسین آه
حسین بر سر افلاک زده خیمه و خرگاه
به عرش و به زمین و به زمان شاه
حسین معنی فخر و شرف و جاه
حسین ذکر شب و صبح و سحرگاه
حسین عشق و نزدیک ترین راه به الله
حسین ای نمک خلقت هر عصر و زمانه
توئی باعث خلق همه ی خلق
توئی اصل و همه جز تو بهانه
به هر جای دلم هست ز داغ تو نشانه
تو ارباب و رعیت منم آقا
کرم کن ز خزانه
به مسکین قدیمی درت باز بده خرج و اعانه
که آواره ی عشق تو شدم شهر به شهر ، خانه به خانه
من و داغ غم عشق تو و خون جگری ها
من و یاد تو و حال و هوای سحری ها
من و عقده ی پرواز
نجاتم بده ای دوست ز بی بال و پری ها
نگاهی کن عزیزم به دل پشت سری ها
تو عشق منی و خسته ام از دور و بری ها
و جا مانده ام از قافله ی همسفری ها
مرا دربدرم کن که می ارزد غمت آقا
به پریشانی و آوارگی و دربدری ها
پریشانم و حیرانم و با دیده ی گریان
سر راه تو نشستم که شوم دست به دامان
اگر قابل راه تو بود جان
فدای تو کنم حضرت سلطان
فدای تو ... نه ... قربان غلامان و محبان
نگاهم کن و خاکم کن و بر خاک بغلطان
قسم می دهمت شاه شهیدان
من خسته و نالان و رجز خوان
من حافظ قرآن
به علمدار رشیدت
« شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان
که بود صاحب عِلم و عَلَم و بیرق
و سیف و حشم و بار غم ، اندر
لقبش ماه بنی هاشم و عباس ابالفضل
که خون پیش قدم های شریف تو بریزم
ز دل ناله برآرم که عزیزم
الهی همه ایل و تبارم به فدایت
حسین جان همه ی دار و ندارم به فدایت
قسم می دهم ارباب خدا را
که مگذار به دل داغ طواف حرم کرب و بلا را...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: